قلب پر تپش تر از همیشه بود و لحظه ها بی تاب

در نگاهم موج می زد اضطراب


مست بود چشمان من از اشتیاق لمس زیبایی تو

سینه ام از عشق رویایی تو

و همه تنهایی ام محتاج تنهایی تو


در دلم امّید بود و انتظار

انتظار سخت اما دلنشین اولین دیدار


شیشه عمر غمم در هم شکست

مشکی چشمان تو در قاب چشمانم نشست

با نگاهی رفتم از دست

خانه دل مرا انبوه حسرت رخت بربست

در دلم مهرت نشست


در تو رویاهای خود را زنده دیدم

تک گل سرخ دلم را چیدم

و سپردمش به تو


اولین دیدار ما از عاطفه لبریز بود

گرم و پرشور و خیال انگیز بود

دفتر عمر مرا این بهترین نوشته پاییز بود


و کنون

مرا احساس زیبایی سراسر غرق در خود کرده است

که من آن را عشق می نامم

 و تنها من تو را لایق این احساس می دانم


قلب پر تپش تر از همیشه هست

در دلم امّید هست و انتظار

انتظار سخت اما دلنشین دومین دیدار ...


85/08/16