دکلمه شعر:

در نخستین برف سال

برف پاییزی امسال

که سپیدی بر تن طبیعت از خوشحالی ما می کرد

 

در شب سردی که در هوا نفس می شد حریر

در میان رقص و شادی آن بانوی دل جوان مو سفید پیر

در میان محفلی از جمع خویشان

در شب عید غدیر

- شب تزیین شده با لبخند فرشته ها

من و تو خواندیم با هم "عاشقیم"

 

شب زیبایی بود

و تو هم زیباتر از زیبایی

وه چه رویایی بود

که تو دیگر در دلم پیدایی

و همه می دانند

که تو در خانه کوچک دلم تنهایی

اینک بین من و تو عشقمان مخفی نیست

و همه دعایشان برایمان "خوشبختی" ست.

 

سه شنبه 19 آذر 87