...
بی شک از سلسله ی موی تو دامی گیرتر
هرگز از وسوسه چشم هوس بار تو هم پاگیرتر
جام و پیاله از قرمز لب های تو پر تاثیرتر
من نمی خواهم یافت
...
...
بی شک از سلسله ی موی تو دامی گیرتر
هرگز از وسوسه چشم هوس بار تو هم پاگیرتر
جام و پیاله از قرمز لب های تو پر تاثیرتر
من نمی خواهم یافت
...
...
ستاره تاب می خورد در آسمان مست شب
دست نوازش زمان راه می رود روی تنم
ابریشمی به جنس آرامش ناز
وصله شده به بودنم
اکنون که عاشق توام
اینجا جهانی دیگر است
...
...
در شب سردی که در هوا نفس می شد حریر
در میان رقص و شادی آن بانوی دل جوان مو سفید پیر
در میان محفلی از جمع خویشان
در شب عید غدیر
- شب تزیین شده با لبخند فرشته ها
من و تو خواندیم با هم "عاشقیم"
...
دکلمه شعر: