آغشته به آغوشتم

ثانیه در دل زمان گم می شود

دریایی از سکوت شب غرق خودش کرده مرا

نسیم عشق می وزد به روی ساحل تنم

طرحی به شکل قلب عشق

نقش شده بر شن های ساحلم

موج غرور جان من سر به فلک کشیده است

ابر سفید بغض من می چکد از خوشحالی اش

کشتی دل مردگی ام به گل نشسته پیکرش

ستاره تاب می خورد در آسمان مست شب

دست نوازش زمان راه می رود روی تنم

ابریشمی به جنس آرامش ناز

وصله شده به بودنم


اکنون که عاشق توام

اینجا جهانی دیگر است

عطر گل سرخ فقط خوشبو نیست

زیباست، لمس می شود

خدا خدایی دیگر است

اکنون فقط من یک قدم

فاصله دارم تا خدا


اکنون که عاشق توام

در آسمان ستاره نیست

مهمانی ستاره هاست

خورشید فقط مال من است

جهان برای شادی ام

شادی کنان می رقصد

شیطان کنار می رود

از عشق من می ترسد


اکنون که عاشق توام

غرق غرور گشته ام

می بالم به بودنم

انگار فرش آسمان

به زیر پاهای من است

زمزمه های اشتیاق

غرق نفس های من است


اکنون که عاشق توام

بر چهره زندگی ام

لبخند نقاشی شده

بر سنگ دل

به دست عشق

با تیزی اراده ام

و به خط اندیشه ام

نام تو حکاکی شده


اکنون که عاشق توام

از دل من عاشق توام

از جان من عاشق توام

با همه وجود و از ته دلم

بی وقفه عاشق توام


اکنون من عاشق توام


دی 93