...
در شب سردی که در هوا نفس می شد حریر
در میان رقص و شادی آن بانوی دل جوان مو سفید پیر
در میان محفلی از جمع خویشان
در شب عید غدیر
- شب تزیین شده با لبخند فرشته ها
من و تو خواندیم با هم "عاشقیم"
...
دکلمه شعر:
...
در شب سردی که در هوا نفس می شد حریر
در میان رقص و شادی آن بانوی دل جوان مو سفید پیر
در میان محفلی از جمع خویشان
در شب عید غدیر
- شب تزیین شده با لبخند فرشته ها
من و تو خواندیم با هم "عاشقیم"
...
دکلمه شعر:
...
عجب نم نم جذابی
ببار باران ببار
تو با این قطرات خود
به خشکی نوری از ذلالی نمناک می تابی
...
...
اولین دیدار ما از عاطفه لبریز بود
گرم و پرشور و خیال انگیز بود
دفتر عمر مرا این بهترین نوشته پاییز بود
...
...
زنده ام با خاطراتم
مرده ای سخت گرفتار حیاتم
برگ پژمرده ی بی روح و نشاطم
...