...
آن لحظه که گم بود در آغوش تو آغوش من
لبریز پیاله ای از احساس بر پیکر مستم دادی
با خودم می گفتم:
به چه چسبید!
سیب سرخی که تو دستم دادی.
...
دکلمه شعر:
...
آن لحظه که گم بود در آغوش تو آغوش من
لبریز پیاله ای از احساس بر پیکر مستم دادی
با خودم می گفتم:
به چه چسبید!
سیب سرخی که تو دستم دادی.
...
دکلمه شعر:
...
اولین دیدار ما از عاطفه لبریز بود
گرم و پرشور و خیال انگیز بود
دفتر عمر مرا این بهترین نوشته پاییز بود
...
...
باز لغزش در تنم هموار شد
هوسم تبدار شد
سر هشیاری من بر دار شد
و نیازم به تو بی مقدار شد
...