...
نبودت را نمی خواهم کنم باور
خیالت را توانم نیست بیرون کنم از سر
گر حقیقت فرط بی میلی توست به عشق من
من حقیقت را نمی خواهم دگر
...
...
نبودت را نمی خواهم کنم باور
خیالت را توانم نیست بیرون کنم از سر
گر حقیقت فرط بی میلی توست به عشق من
من حقیقت را نمی خواهم دگر
...
...
نفس تنهایی ام تازه شده
در دلم افسوس بی مقدار و اندازه شده
تهی از هرچه به جز ما شدنم
پر از اشتیاق با تو بودنم
...
...
من نیازم به تو بود
چون نیاز کهنه جریان و رود
فرش احساس مرا تو تار و پود
من تمامم از تو بود
ای برایم همه ی بود و نبود
دوستت می داشتم با تمامی وجود
...
...
دست رد بر سینه ی عقل زدم
در پی احساس خویش
انتظارت را گرفتم در پیش
تلخ و بیهوده ست اما انتظارم
تو نخواهی برگشت!
...