دل برگ

مطالب کم ارزشم تقدیم به با ارزش ترینم تقدیم به همسر عزیزم

۳۲ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

دام

دام

...

بی شک از سلسله ی موی تو دامی گیرتر

هرگز از وسوسه چشم هوس بار تو هم پاگیرتر

جام و پیاله از قرمز لب های تو پر تاثیرتر

من نمی خواهم یافت

...

ادامه مطلب...
۴۲۹ نمایش ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۰۳:۵۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امید ره

نغمه سکوت

نغمه سکوت

...

من سراپا گوشم
مات آرامش چشمان توام، هیس... ساکت!
به سکوت تو فرا دادم گوش
صبر کن
اندکی صبر می خواهم و چندی خاموش

...

ادامه مطلب...
۵۶۲ نمایش ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۳۵ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امید ره

اکنون من عاشق توام

اکنون من عاشق توام

...

ستاره تاب می خورد در آسمان مست شب

دست نوازش زمان راه می رود روی تنم

ابریشمی به جنس آرامش ناز

وصله شده به بودنم


اکنون که عاشق توام

اینجا جهانی دیگر است

...

ادامه مطلب...
۷۳۹ نمایش ۱۷ دی ۹۳ ، ۱۸:۵۲ ۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
امید ره

تو که نیستی

تو که نیستی

...

شعله دلتنگی ام را هیزم ثانیه بالا می برد

شب، تن تنهایی ام را ضرب شلاق می زند

حسرت ندیدن تو در کویر روح خشکم می خزد


با تو آری،

روبان به آسمان می پیچم

بی تو اما هیچم

...

ادامه مطلب...
۱۷۹۵۰ نمایش ۰۴ دی ۹۳ ، ۲۳:۲۷ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امید ره

کلاف خیال

کلاف خیال

...

غرق در دریای نور ماهم و ستاره ها

کلاف خوش نقش خیال می بافم

به رنگ عشق و طرحی از عاطفه لبریز

...

ادامه مطلب...
۴۰۲ نمایش ۲۱ آذر ۹۳ ، ۲۰:۴۸ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امید ره

همرنگ جماعت

همرنگ جماعت

...

خدایا...

غل و زنجیر سکوت بر دست و پای پیکر فریاد من است

در پس افکار خود محبوسم

و مرا به رنگ ننگین جماعت چهره پوشان نقابی ست

که ندانند من از خیل جماعت نیستم

...

ادامه مطلب...
۳۳۴ نمایش ۲۱ آذر ۹۳ ، ۲۰:۲۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امید ره

احتیاج دارم به مرگ

احتیاج دارم به مرگ

...

حسرت دیوانگی دارم به سر

بی نیازم از فکر

بی نیازم از ذهن

پیش روی عقل می خواهم کنم صاف کمر

پیش پای عشق تعظیم می باید دگر

احتیاج دارم به حس، به تلاطم هوس

احتیاج دارم به لمس، به طراوت نفس

احتیاج دارم به شور

احتیاج دارم به عشق

احتیاج دارم به مرگ

...

ادامه مطلب...
۶۵۶ نمایش ۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۲:۴۴ ۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امید ره

خواندیم عاشقیم

خواندیم عاشقیم

...

در شب سردی که در هوا نفس می شد حریر

در میان رقص و شادی آن بانوی دل جوان مو سفید پیر

در میان محفلی از جمع خویشان

در شب عید غدیر

- شب تزیین شده با لبخند فرشته ها

من و تو خواندیم با هم "عاشقیم"

...

دکلمه شعر:

ادامه مطلب...
۵۰۸ نمایش ۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۲:۱۳ ۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امید ره

خاطره آغوش تو

خاطره آغوش تو

...

آن لحظه که گم بود در آغوش تو آغوش من

لبریز پیاله ای از احساس بر پیکر مستم دادی

با خودم می گفتم:

به چه چسبید!

سیب سرخی که تو دستم دادی.

...

دکلمه شعر:

ادامه مطلب...
۶۵۷ نمایش ۲۷ آبان ۹۳ ، ۰۰:۴۸ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امید ره

ببار باران

ببار باران

...

عجب نم نم جذابی

ببار باران ببار

تو با این قطرات خود

به خشکی نوری از ذلالی نمناک می تابی

...

ادامه مطلب...
۳۸۵ نمایش ۱۲ آبان ۹۳ ، ۱۳:۲۳ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امید ره